اتوبوسی به نام هوس نقد و بررسی گردید
به گزارش المور، فیلم تئاتر اتوبوسی به نام هوس به کارگردانی بندیکت اندرو در سینماتک خانه هنرمندان نمایش داده شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش المور به نقل از مهر، بیست و یکمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «اتوبوسی به نام هوس» (۲۰۱۴) به نویسندگی تنسی ویلیامز و کارگردانی بندیکت اندرو اختصاص داشت. بعد از نمایش این فیلم تئاتر نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و محسن خیمه دوز (منتقد تئاتر) برگزار گردید. عباس غفاری در این جلسه اظهار داشت: نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» تنسی ویلیامز جزو متون کلاسیک تئاتر و جزو چند متن برتر قرن ۲۰ بشمار می رود. تنسی ویلیامز روی خیلی از نویسندگان پس از خود در آمریکا، اروپا و حتی ایران تأثیر گذاشته و همچنان اثرگذار است. این فیلم تئاتر چندین جایزه در قسمت های بازیگری و کارگردانی را برده و از نمایش هایی به شمار می آید که مورد توجه بوده است. امیدوارم از تماشای آن لذت برده باشید. محسن خیمه دوز در این جلسه اظهار داشت: متن، روایت نمایشنامه، خود اجرا و ریتم آن در کارگردانی و بازیگری بخش های مهم این فیلم تئاتر هستند که باید در رابطه با آنها صحبت کرد. علت درخشان بودن متن این اثر ما را به محتوای اصیل آن هدایت می کند. در واقع خط سیری در کارهای تنسی ویلیامز وجود دارد که در زمان خود اتفاق مهمی به شمار می آمد. در واقع در فضای دوگانه آن زمان، تنسی ویلیامز این نمایشنامه انتقادی را می نویسد. اتفاقی که سبب شنیدن صدایی تازه می شود و مخاطبان را به خود جذب می کند. این همان رئالیسم جادویی است که البته ۲۰ سال بعد و با اثر مارکز (صد سال تنهایی) در جهان شناخته می شود. وی ادامه داد: یکی دیگر از علل اهمیت این نمایشنامه، ارتباط آن با «تاریخ جنون» فوکو است. در واقع این ۲ اثر از جهاتی به یکدیگر ارتباط پیدا می کنند. روی جلد کتاب تاریخ جنون، نقاشی وجود دارد که عنوان آن کشتی احمق ها است. در این کشتی مردم عادی درحال زندگی کردن و انجام عادات روزانه در کشتی هستند. اتفاقات روزمره ای که ما هم آنرا در متن تنسی ویلیامز هم می بینیم. فمنیست ها در رویارویی خود با این اثر، رفتار خشونت آمیزی را که از جانب مردها نمایش داده شده می پذیرند اما نتیجه گیری نهایی تنسی ویلیامز در رابطه با دختر و زن نمایش را مطلوب ندانسته و به آن نقد وارد می کنند. این نقد درستی نیست؛ چونکه تنسی ویلیامز هیچگاه به دنبال این نبوده که متن فمنیستی مطابق با ایدئولوژی آنها بنویسد. در واقع نقد انسان مدرن در دستور کار او بوده است. وی در کارهای خود مدرنیسم را نقد می کند. همان کاری که نیچه هم مدت ها قبل انجام داده است. تنسی ویلیامز بدون این که اسم ببرد، دین سکون را مورد نقد قرار می دهد اما دین حرکت را که بعنوان دین دانش و آگاهی شناخته شده و رفع اضطراب می کند را مبنای نمایش خود قرار داده است. این منتقد تئاتر در ادامه صحبت هایش بیان نمود: کارگردان هم همین مبحث دین حرکت را به خوبی نمایش می دهد و ما نماد و نشانه های آنرا در اثر می بینیم. از منظر اجرا و کارگردانی، طراحی صحنه خیلی خوبی را شاهدیم. ریتمی که در اثر می بینیم هم در صحنه درخشان بوده و این از کارهای مهم کارگردان بوده و در این اثر به خوبی انجام شده است. این اتفاق در انتخاب نماها هم رعایت شده است. خیمه دوز در ادامه صحبت هایش اظهار داشت: بازی ها هم در این نمایش به خوبی و حرفه ای انجام شده است. اما بازیگر خانم اصلی این نمایش (در نقش بلانش) بسیار متمایز از بقیه است. غیر از درخشان بودن کاری که از او می بینیم، بازی اش دارای خصوصیت هایی است. بعنوان مثال زندگی نمی کند، بلکه بازی کرده و هنر بازیگری را به نمایش می گذارد. وی هیچ اغراقی در بازی خود ندارد اما در عین حال همه حس ها را به نمایش می گذارد. وی در بیان دیالوگ هایش، موسیقی گفتار دارد. هیچ یک از کلماتی که روی صحنه بیان می کند، آهنگ یکسانی ندارد. اتفاقی که وی را منحصر به فرد می کند. وقتی موسیقی گفتار در بازی یک بازیگر باشد، شما دیگر بازی نمی بینید، بلکه باله می بینید. در واقع بازیگر با کلمات خود می تواند روی صحنه باله اجرا نماید.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران المور در مورد این مطلب